تاریخ انتشار : 1399/2/11 ساعت: 7:45 | کد مطلب: 9642 |
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هفت هنر، این روزها و با وجود موجود ریزی به نام «کرونا» بهترین کار خانه ماندن است و شیرینترین کار در خانه هم کتاب خواندن.
به همین منظور خبرگزاری فارس با همکاری اداره کل کتابخانههای عمومی استان، هر روز برای شما کتابی معرفی خواهد کرد تا کمی اوقات فراغت شما را پر کند.
کمی از کتاب را هم برای شما خواهیم خواند البته به اندازهای که حقوق مولف و ناشر حفظ شود. اینجا شما را دعوت میکنیم برای یک پویش، #خانه_بمانیم_کتاب_بخوانیم، عکسهای خود را نیز به اینستاگرام خبرگزاری فارس به آدرس farshamedan و یا اینستاگرام اداره کل کتابخانههای عمومی استان همدان به آدرس hamedanpl ارسال کنید.
سالاری که همیشه فرمانده است
کتاب «خداحافظ سالار» اثری است به قلم حمید حسام که در آن پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی به بیان خاطرات خود پرداخته است. این کتاب را انتشارات بیست و هفت بعثت به چاپ رسانده است. در این کتاب به صورت بسیار دلنشین و با زبانی زیبا و صمیمانه فراز و نشیبها و حوادث زندگی این بانوی آزاده از کودکی ایشان تا شهادت سردار همدانی به قلم درآمده است.
نگارش کتاب یک سال و نیم طول کشیده و مصاحبه های پروانه چراغ نوروزی با زبانی ادبی و روایت گونه بازنویسی شده است. نقطه شروع کتاب سال ۹۰ و بحران به وجود آمده در سوریه و دمشق است و خاطرات مستشاری این فرمانده در سپاه را در بر می گیرد. سردار همدانی در این دوره خانواده خود را به همراه دارد و این مقدمه ضرباهنگ خوبی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند.
در ادامه کتاب با تداعی کردن خاطرات دههی ۴۰ ادامه پیدا می کند و رویدادها پشت سر هم می آیند. کتاب با نثری روان، روایت می شود، یک دست است و وقایع به صورت سلسلهوار در فضای داستانی نقل می شود. مخاطب در این کتاب شهید همدانی را تنها از بعد نظامی نمیبیند بلکه وجه انسانی او را مشاهده می کند. ابعاد شخصیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایشان در این کتاب به خوبی به نسل جدید شناسانده شده. اما چیزی که بیشتر در این کتاب به چشم می خورد بعد عاطفی زندگی ایشان از جمله ارتباط و تعامل صمیمانه و گرم با اعضای خانواده است. این دست کتاب ها برای آشنایی و شناخت بهتر و بیشتر ما با راه مبارزان انقلاب و رزمندگان دوران طلایی دفاع مقدس بسیار ارزشمند و ذیقیمت است.
سردار شهید حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقه عملیاتی «بازی دراز» در جبههٔ کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصار الحسین(ع) همدان شد. شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بوده است.
بخشی از کتاب
خواستگارها پاشنه در را ول نمی کردند، بیشترشان پولدار و آدمهای اسم و رسمدار بودند. از گاراژدار و راننده کامیون تا کارمند و بازاری. سرآمد آنها که خیلی سمج بود پسر یک خان معروف بود که گاراژ، ملک، باغ، مغازه و حیاط بزرگ را یک جا با هم داشت ما رفت و آمد دوری با آن ها در ایام عید داشتیم و آرزو می کردیم که عید برسد و برویم حیاط زیبایشان را تماشا کنیم. به جای سگ، گرگ جلوی درب بزرگ حیاط بسته بودند و به اصطلاح پولشان از پارو بالا می رفت. پدرم به این وصلت راضی بود. اما مادرم می گفت: «این پول و پله، پروانه را خوشبخت نمیکنه.» من در اتاق بغلی فالگوش ایستاده بودم و می شنیدم که مادرم میگفت: «داماد من حسینه. حسین همه جوره، تیکه تن ماست.» و پدرم جواب می داد «حسین پسر خوبیه، خواهرزادمه، بزرگش کردم، هیچ مشکلی نداره، اما دست و بالش خالیه.» و مامانم صدایش را بلندتر میکرد «دو رکعت نماز حسین به یه دنیا پول میارزه، من راضی به وصلت با غریبهها نیستم. اصلا جواب خواهرت رو چطور می خوای بدی؟ میخوای بگی که برای پول، پروانه رو دادم به غریبهها؟!»