سرتیتر خبرها:
شنبه 31 خرداد 1404
مشروح خبر
تاریخ انتشار : 1395/11/6 ساعت: 0:20 | کد مطلب: 88 چاپ مطلب
حاج قاسم! سخن بگو

سردار حاج قاسم سلیمانی در یکم مهر ماه در یادواره شهدای ملایر، سخنرانی کرد اما چون در رسانه ها ، کمتر به صورت مکتوب به آن پرداخته شد بخش هایی از این سخنرانی را در اینجا آوردیم.

به گزارش نافع، وبلاگ افاضات عقل کل نوشت؛ سردار حاج قاسم سلیمانی در یکم مهر ماه در یادواره شهدای ملایر، سخنرانی کردند اما چون در رسانه ها ، کمتر به صورت مکتوب به آن پرداخته شد بخش هایی از این سخنرانی را در اینجا آوردیم. (وقتی مشاهده می کنیم سخنان افرادی که کارنامه درخشانی در خدمت به نظام ندارند و حرف هایشان بیشتر شبیه اراجیف است اما به دلیل حزبی و جناحی بودن، سخنانشان در رسانه ها پخش می شود چرا نباید سخنان پرمغز و سرشار از معرفت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به صورت کامل و مکتوب ارائه شود.) 

گزیده ای از سخنرانی سردار حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهدای ملایر:

***  من اعتقادم این است قله تربیت دینی و اخلاقی ما، دفاع مقدس بود... من معتقدم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که ظهور بکنند حکومتی که ایجاد بکنند قله آن حکومت، آن دوره ای بود که در دفاع مقدس ما ، در بخش ها و حالاتش اتفاق افتاد...من با تمام وجودم اعتقادم این است که جنگ ما مملو بود از بهشتیانی که بهشت ، مشتاق دیدارشان بود...

*** برادری داشتیم به نام ماهانی. «علی ماهانی » خیلی آدم مقدسی بود. خیلی مقدس بود. زخم بدنش را که دستش مجروح بود – پایش هم شبیه دستش بود- همیشه به نوعی مخفی می کرد که تظاهر به این زخم نکرده باشد، که این زخم را طوری نمایان نکند که نمایش داده شود. این خیلی حرف است برادران! خیلی خودسازی بزرگی می خواهد. این ها حرف های عادی نیست. آن وقت او در والفجر۳ در میدان مین اینجا ماند. میدان مین والفجر۳ خیلی میدان بزرگی بود شاید جزو پرتراکم ترین میدان ها و موانع جنگ ، همین منطقه والفجر۳ و کربلای یک بود حتی در بخشی از ابعاد از شلمچه هم بیشتر بود منهای کانال ها، بیشتر بود. خب (علی ماهانی را) می شناختند. شناخته شده بود. آمدند آب بدهند به مجروحین توی معبر. اول رفتند به سمت او... نخورد گفت به فلانی بدهید. دادند باز آمدند، گفت به فلانی بدهید. به همه مجروحین دادند. آب بود ولی وقتی برگشتند او به شهادت رسیده بود تشنه. 

ما وقتی نه آب، نه تشنگی – تشنگی یک حرجی است که بر انسان وارد می شود. انسان اصلا ممکن است در آن لحظه عقلش هم کار نکند تا چه برسد به وجدانش. یک تلاشی داشته باشد حرصی داشته باشد بقاپد از دست کسی این را- غیر از این در موضوعات مادی، در موضوعاتی که خیلی ارزشی ندارد ما چه رقابت هایی می کنیم. نه در چیزی که حیاتمان هست، نه در چیزی که ناجی جانمان هست، در چیزی که یک ذره ما را بالا می برد؛ پول جیب ما را، رتبه ما را؛ درجه ما را، یا هر چیز دیگری در جامعه وجود دارد. ساده نیست...

دیدگاه شما
نام شما
پست الکترونیکی
صفحه خانگی
نظر شما



حروف تصویر