تاریخ انتشار : 1398/6/13 ساعت: 6:52 | کد مطلب: 8547 |
![]() |
سختترین لحظه برای یک مداح و روضهخوان، خواندنِ وقایع شهادت حضرت علیاصغر(ع) است که فقط مخاطب به آن گوش فرا میدهد. اما «مختارنامه» این روضهها را به نمایش درآورد و جنایتهای حرمله در قسمت 29 و 30 «مختارنامه» روی آنتن رفت. آنقدر ایفاگر نقش به خوبی مخاطب را با خودش همراه کرد که در برخی اوقات، «انوش معظمی» را با حرمله واقعی اشتباه گرفتند. صحنه تیراندازی و مواجههاش با مختار آنقدر برای او سخت بوده که هنوز هم برای او پخش میشود نگاهش نشان میدهد چقدر دلش برای مظلومیت امام حسین(ع) سوخته است.
یکی از روضههای سنگین قاعدتاً رفتار ددمنشانه حرمله در حادثه کربلاست. جایی که خودِ انوش معظمی دربارهاش میگوید که حرمله سه تیر خلاص به حنجره مبارک حضرت علیاصغر(ع)، چشم حضرت عباس(ع) و قلبِ امام حسین(ع) زده است. بارها در ایام محرم و صفر با او صحبت شده و از سختیهای پذیرفتن این نقش گفته است اما او این بار گلایهاش این بود چرا فقط در این ایام به سراغ ما میآیند؟ چرا مدیران تلویزیون هیچ توجهی به تلاشگرانشان ندارند؟
انوش معظمی فقط بازیگرِ حرمله نبوده و شمرِ «رستاخیز» احمدرضا درویش بوده است. پیش از این هم با داود میرباقری در فیلم مسافرری به ایفای نقش پرداخته و در سال 94 سریال «دندون طلا» را بازی کرد. در این سالها انوش معظمی با هنرمندان بسیاری تجربه کار داشته است.
در کنار حضور در سینما، نویسندگی و کارگردانی و بازیگری در تئاتر، انوش معظمی را باید بیشتر بازیگر تلویزیون بدانیم چرا که 67 درصد آثار وی تلویزیونی و 33 درصد آثارش سینمایی است. در واقع این بازیگر از مجموع 9 اثری که در کارنامه دارد، در 6 اثر در تلویزیون با نامهای سریال «دختر گمشده»، «از یادها رفته»، «آسمان من»، «جلالالدین» و «مختارنامه» و در سه اثر سینمایی با نامهای «رستاخیز»، «کلاشینکف» و «سافر ری» بازی کرده است.
انوش معظمی این روزها هم در یک نمایش عاشورایی مشغول فعالیت است و افتخار میکند امام حسین(ع) کماکان به او نظر دارد و توفیقِ حضور در چنین فضاهای با برکتی را به او میدهد.
مشروح گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با انوش معظمی بازیگر نقش حرمله را در ادامه میخوانید:
نقش منفی بازیگر را وارد یک چالش حرفهای میکند
*بگذارید مصاحبه را با کمکاری شما شروع کنیم. چرا با این همه قابلیت و ظرفیت، کمتر کار تلویزیونی و سینمایی از شما میبینیم؟
کمکاریام بیشتر به حوزه تصویر (سینما و تلویزیون) برمیگردد، چون در حوزه تئاتر بیشتر کار میکنم. نمایشنامه مینویسم و حتی کارگردانی تئاتر هم انجام میدهم؛ نه اینکه مطلقا از تلویزیون و سینما پیشنهاداتی نشده و نمیشود و سالی سه چهار پیشنهاد هم دارم اما پیشنهادات در دو سال گذشته برجسته و دندانگیر نبودهاند. یا پیشنهادها به خاطر زلف گرهخورده به چند کاراکتر منفی که آنها را ایفا کردهام پیشنهادها به این سمت و سو میرود.
نقشهای منفی را رد نمیکنم و اعتقاد دارم یک کاراکتر منفی از مثبت به مراتب پیچیدهتر و جای کار بیشتری دارد. نقش منفی بازیگر را وارد یک چالش حرفهای میکند و فرصتی برای نمایش عیار یک بازیگر است. اما گاهی اوقات نقشهایی که پیشنهاد میشود بیشناسنامه و بیکیفیتند. فیلمنامه را میخوانم و نقش، عیار پایینی دارد در آن پروژه تلویزیونی یا سینمایی حاضر نمیشوم.
اتفاقات پشت پرده نمیگذارد جلوی دوربین بروم
گاهی اوقات هم اتفاقات دیگری میافتد؛ کاراکتر، کاراکتر خوبی است، صحبتهای اولیه هم انجام میشود. هم مَنِ بازیگر علاقهمند کاراکتر پیشنهاد شده میشوم و هم کارگردان مرا میپذیرد اما به طور مرموزی برای شروع کار دعوت نمیشوم. در پشت صحنه این اتفاقات چه خبرهایی است و چطور شده به یک نتیجه دیگری رسیدهاند. مثلاً یک مجموعه تلویزیونی از من دعوت کردند و همه کارها و مذاکرات انجام شد به یک باره گفتند شما از نظر بدنی، فیزیک قابل قبولی دارید اما ما نمیتوانیم با فیزیک شما به باورپذیری نقش سالخورده برسیم.
این گفتار مرا به فکر فرو میبرد که گریمور چه نقشی دارد و من به عنوان بازیگر چه نقشی دارم؟ اگر من نتوانم مقطع سالخوردگی یک نقش را ایفا کنم باید بازیگری را کنار بگذارم. اساساً اگر بازیگری نتواند پیری خودش را بازی کند این راه را اشتباه آمده است. ما نمونههای بارز نقشآفرینی بازیگران جوان در مقطع سالخوردگی را بارها در سینمای کلاسیک دنیا شاهد بودهایم.
مافیا و باندبازی حقیقت دارد
*این اتفاقات پشت پرده از کجا نشأت میگیرد؛ آیا شما هم گرفتار باندبازیها و مافیایی که برخی از بازیگران دیگر هم به آن اشاره کردهاند، شدهاید؟
قطعاً همین طور است؛ چه کسی میتواند منکر این ماجراها شود؟ ما که در بطن کار هستیم میبینیم؛ یک زمانی یکی دو نفر را به عنوان مافیای بازیگری و انتخاب بازیگر معرفی میکردند ولی امروز آن دو نفر در حاشیه قرار گرفتهاند و باندها جزیره جزیره و فامیلی، اداره میشوند. آنقدر ماجرا پیچیده شده که حد و حساب ندارد. هرکس را میبینیم اقوام و آشنایان خودش را آورده و جزیرهای برای خودش درست کرده است.
تخصص و شایستهسالاری ملاک نیست
تخصص و شایستهسالاری اصلاً ملاک نیست. عمق فاجعه اینجاست که همان بازیگر سفارشی ناکارآمد در یک جشنواره مهم، جایزه هم میگیرد. حیرتزده میشوم که چطور آن بازیگر که هیچ بار حرفهای ندارد؛ هیئت داوران جایزه بازیگری به او میدهند؛ اینجاست که میگویم مافیا و باندبازی حقیقت دارد و خیلی اوقات به این ضربالمثل معروف ارجاع میدهم: «دشمن طاووس آمد پر او. ای بسی شه را بکشته فر او».
بیشتر تئاتر کار کردهام
*بیش از یک دهه میگذرد که «مختارنامه» روی آنتن تلویزیون رفته است. با آن کاراکتر درخشانی که شما ایفا کردید به نظر میرسید چندین پیشنهاد بزرگتری به شما داده شود؛ چرا این طور نشد؟
متأسفانه این اتفاق افتاده است. در حوزه سینما یک «رستاخیز» را داشتم و «کلاشینکف» سعید سهیلی و چند فیلم 90 دقیقهای هم در کارنامه من وجود دارد. فیلمهایی که به خاطر موانعی روی پرده نرفتهاند! کارهایی مثل «ولگرد» و «سمور» محمدرضا آهنج که جلوی آنها گرفته شده است؛ چند مجموعه تلویزیونی هم مثل «جلالالدین»، «آسمانمن» محمدرضا آهنج و در حوزه تئاتر هم نسبتاَ پرکار هستم، چه از لحاظ نوشتن، بازی کردن و چه در عرصه کارگردانی تئاتر کودک، شرایط بهتر است.
دلشکسته بودم امسال کار عاشورایی ندارم اما...
*ولی در عین حال از فضای عاشورایی خارج نشدید و بارها گفتهاید که توفیق میشود و این کارها را انجام میدهند...
بحمدالله باعث افتخار و دلگرمیام است که هر سال یکی یا دو کار عاشورایی و کار فاطمی به من میخورد و این برکت زندگیام و مایه افتخارم است؛ امسال یک مقداری دیر شده و دو سه متن عاشورایی به کسانی دادهام ولی پاسخی نیامد؛ مقداری در این رابطه دلشکسته بودم تا چند وقت پیش کوروش زارعی با من تماسی گرفت یک کار عاشورایی پیشنهاد داد تا یک کاراکتری در این گروه نمایشی داشته باشم. سال گذشته هم یک کاری به نام «ماهی در خاک» با این گروه انجام دادم که به شهادت شهدای غواص لشکر کرمان برمیگشت.
چرا یک بازیگر در چند نوع کاراکتر، محاصره میکنند؟
*خود شما دوست دارید چه نقشها و کاراکترهایی را تجربه کنید؟
من دوست دارم نقشهای متنوع به من پیشنهاد شود. به هر حال پایتخت سینمای جهان، هالیوود است، ما باید از آنها یاد بگیریم که هنرپیشهای به نام رابرت دنیرو، نقش شیطان را در یک فیلم بازی میکند و چند وقت بعد نقش فرشته را بازی میکند و اصلاَ ملاک نیست. خودمان را محصور کنیم در یک قاب و سیم خاردار دور یک بازیگر بپیچیم که این بازیگر فقط توانایی ایفای نقش در این گونه نمایشی را دارد. من با این کارهای هرچند اندک هم نشان دادم توانایی ایفای نقشهای متنوع را دارم.
بازیگر در کار تاریخی بضاعت نداشته باشد نقش را نابود میکند
«حرمله» مختارنامه بودم، «شمر» را برای «رستاخیز» بازی کردم و در عین حال یک نقش کلاهمخملی شیرین را در «دندون طلا» داود میرباقری ایفا کردم. بنابراین توانایی و قدرت ایفای نقشهای متنوع را دارم، من مشتاقِ همه نوع نقش از کارهای آپارتمانی و خیابانی تا تاریخی هستم. ناگفته نماند برای بازی در کارهای تاریخی باید تخصص بیشتری داشت؛ بازیگر نقشهای تاریخی هم به لحاظ فیزیکی، فنّ بنیان و زاویه نگاه باید بضاعت باورپذیری نقشهای تاریخی را داشته باشند مگرنه کاراکتر را نابود میکند.
دلم از بیمهریهای تلویزیون شکسته است
*شما در صحنه نمایش، کار سینمایی و تلویزیونی نشان دادید که قادر به درخشان بودن در کاراکترهای سخت هستید. به گونهای که امروز نام حرمله میآید، ذهن مخاطب به سمت شخصیت انوش معظمی میرود. شما را چون بیشتر بازیگر تلویزیون میشناسند؛ به نظر شما تلویزیون در این قبال چه وظیفهای دارد از سرمایههای خودش نگهداری کند و فقط منوط به یک گروه خاص نشوند. نظر شما در این باره چیست؟
واقعاً بازیگر باید تواناییهای مضاعفی برای اجرای نقشهای منفی داشته باشد. لازم است بدانید غالب بازیگرانی که نقش منفی بازی میکنند از لطیفترین آدمهایی هستند که شما در دنیای بازیگری سینما و تلویزیون میتوانید پیدا کنید. واقعاً حیرتزده میشوید با کریم اکبری مبارکه که نقش ابن ملجم را بازی کرده معاشرت میکنید چقدر با محبت و لطیف است؛ اما در لحظه ایفای نقش یک آدم ملعون در تاریخ، میدرخشد و با کیفیت آن نقش ماندگار میشود.
من فکر میکنم ما در این سالها محلی از اعراب در گوشه تفکرات مدیران تلویزیون نداشتیم؛ اصلاً به ما فکر نمیکنند و ما را نمیبینند؛ دلم از این نامحبتیها و بیمهریها شکسته است. هرجا اتفاق عاشورایی بوده با افتخار سرم را بالا گرفتهام و انجام دادهام؛ امام حسین(ع) آبرو داده و خدا را شکر میکنم و هزار مرتبه از این کاراکترهای پُرتنشتر هم به من پیشنهاد دهد استقبال میکنم.
فکر میکنند ما هم بازیگر یک میلیاردی هستیم
ما در صحنه باید بهترین هنرمندیهایمان را به منصه ظهور برسانیم و مدیران هم وظایفی دارند. واقعاً به هنرپیشههای بدنهای همچون بنده به پولهای کلانی که در دنیای تصویر رد و بدل میشود، چنین پولها و دستمزدهایی داده نمیشود؛ فقط یک طیف بازیگر خاص هستند که صورتحساب آنها برای امثال من هم میآید. در یک تعمیرگاه از ما هم انعامهای آنچنانی میخواهند چون احساس میکنند ما هم آنچنان دستمزد میگیریم. من جزو بازیگرانی نیستم که در خبرها میبینیم 400، 500 و 700 میلیون میگیرند و حتی به یک میلیارد دستمزد هم میرسند؛ امثال انوش معظمی با دستمزدهای پایین 3 تا 5 میلیون کار میکنند و دستمزدهای یک میلیاردی به برخی افراد خاص میرسد.
تلویزیون دلشکستهام کرده است! چون به ما فکر نمیکنند و سراغمان را نمیگیرند. وقتی به محرم و صفر نزدیک میشویم گاهی در فضای یک برنامه مذهبی، چارهای ندارند از من دعوت میکنند. بلکه با چند سوال عرفانی و مذهبی یک اشکی هم از بیننده بگیرند؛ بعد از این مناسبتها دوباره ما فراموش میشویم و کنار میرویم تا سال آینده که برای این مناسبتها سراغی از ما بگیرند.
به خاطر دو رکعت نماز کنار گذاشته میشویم
در طول سال نقشها بین عده خاصی تقسیم میشود و به ما برچسب میزنند. وقتی نام من میآید به خاطر دو رکعت نماز که میخوانیم ما را زیر سوال میبرند و به ما کار نمیدهند؛ اصلاً نماز خواندن من چه ربطی به سینما و بازیگریام دارد. یا میگویند این اندام ساخته و پرداختهای دارد و اگر از او در فلان کار استفاده کنیم باعث میشود فلان بازیگر دیده نشود؛ واقعاً به من چه ربطی دارد آن بازیگر دیده نمیشود؛ من ورزش نکنم و به فیزیک خودم رسیدگی نکنم که یک بازیگر خاص دیده شود! متأسفانه «دشمن طاووس آمد پر او. ای بسی شه را بکشته فر او» این یک واقعیت است که به طور مرموز ما را از پروژهها کنار میگذارند.
من به عاشورا و امام حسین(ع) ارادت دارم و کنار گذاشته میشوم
*شما به نماز اشاره کردید و برخی از بازیگرهای خانم موضوعات دیگری را اشاره میکنند از روسری گذاشتن به جای مقنعه تا چادر را کنار گذاشتن و توقعات شوم دیگر! مخاطب هم دچار دوگانگی میشود که آیا در سینمای انقلاب اسلامی و تلویزیون جمهوری اسلامی چنین پشت پردههایی وجود دارد؟
این اتفاق فقط در سینما و تلویزیون نمیافتد فقط اینجا ماهیت رسانهای برجستهتری دارد. متأسفانه به نام دین خیلی از اشتباهات و قبحزداییها انجام میشود و صورتحساب آن برای امام حسین(ع) میآید؛ این چهرهها گاهی با یک برچسب مذهبی باعث میشوند مظلومیت امام حسین(ع) صدچندان شود. این اتفاق گریبان من را گرفته که به خاطر دو رکعت نماز، ارادت به عاشورا و امام حسین(ع) کنار گذاشته شوم.
منبع: خبرگزاری تسنیم