تاریخ انتشار : 1395/11/12 ساعت: 7:47 | کد مطلب: 137 |
![]() |
سید حسن فاضلیان از خاطرات لحظه ورود امام (ره) این چنین گفت: سیوهشت سال پیش، در چنین شبی، شب دوازدهم بهمن منتظر بودیم که حضرت امام (ره) وارد ایران بشوند و اعلام شده بود که روز دوازده بهمن ایشان به وطن بازمیگردند.
وی ادامه داد: قرار بود ورود امام (ره) از فرودگاه بهطور مستقیم از تلویزیون پخش شود، آن زمان ما تلویزیون نداشتیم، روز دوازدهم برای تماشای لحظه ورود امام (ره) به منزل یکی از همسایهها رفتیم.
فاضلیان افزود: زمانی که لحظه ورود امام (ره) در حال پخش بود، ناگهان تصویر امام (ره) را قطع و تصویر شاه را پخش کردند.
وی در خصوص واکنش مردم به این حرکت رژیم بیان داشت: این اتفاق سبب ایجاد خشم و عصبانیت مردم شد، خیلی از مردم شیشههای تلویزیونهایشان را شکستند. ما از منزل همسایهمان که نزدیک مدرسه آخوند بود خارج شدیم و به سمت خیابان رفتیم، در خیابان شهدا مردم به هم پیوستند، تظاهرات شروع شد و همه یکصدا شعار مرگ بر شاه سر دادیم و اینگونه بود که بار دیگر مردم در صحنه انقلاب حاضر شدند.
وی در رابطه با کوتاه آمدن رژیم در برابر اعتراضات مردم و پخش مجدد تصاویر امام (ره) و سخنرانی ایشان از بهشتزهرا گفت: بعد از آن اعتراضات و شعارهایی که سر داده شد، سخنرانی امام خمینی (ره) از بهشتزهرا (س) مستقیم از تلویزیون پخش شد.
در ادامه به سراغ یکی از جوانان دوران انقلاب که در آن زمان 22 سال داشت رفتیم تا از عزیمت به تهران برای دیدار با امام (ره) برایمان بگوید.
رضا در رابطه با آن روز اینگونه گفت: زمانی که قرار بود امام (ره) به وطن بازگردند، در مسجد جامع همدان ثبتنام میکردند تا علاقهمندان را به تهران ببرند، به مسجد جامع همدان رفتم و ثبتنام کردم.
آیتالله مدنی اعلام کرده بودند که هر کس میآید با خود سلاح سرد هم بیاورد، من هم یک قمه با خود بردم.
وی در خصوص تعداد مشتاقان دیدار امام که همراه آیتالله مدنی رهسپار تهران شدند گفت: حدوداً 14 الی 15 اتوبوس از همدان برای دیدار امام (ره) راهی تهران شد.
به میدان آزادی که رسیدیم، از اتوبوسها پیاده شدیم و فاصله میدان آزادی تا دانشگاه تهران را تظاهرات کردیم و شعار دادیم، در مقابل دانشگاه منتظر امام (ره) بودیم.
رضا در خصوص خوی نرم و انعطاف مردم در مقابل یکدیگر در آن زمان بیان داشت: از نردههای کنار دانشگاه بالا کشیده بودم تا ببینم ماشین امام (ره) میآید یا نه اما خبری نبود، از نردهها که پایین پریدم نوک قمهای که به کمربسته بودم در پای یکی از افرادی که کنارم بود فرورفت اما هیچ اظهار ناراحتی و عصبانیتی نکرد و با عذرخواهی موضوع رفع شد، در آن زمان مردم خیلی راحت از یکدیگر میگذشتند، ماشینها که باهم تصادف میکردند با یک صلوات قضیه تمام میشد و دعوایی بین مردم رخ نمیداد، مردم یکدل و یکرنگ بودند.
وی گفت: آن روز هر چه منتظر امام (ره) شدیم، ایشان نیامدند تا اینکه مطلع شدیم امام (ره) به بهشتزهرا رفتهاند. به حسینیه همدانیها رفتیم و شب را آنجا ماندیم. صبح فردا آیتالله مدنی ترتیبی دادند تا برای دیدار امام (ره) برویم، آن زمان ایشان در مدرسه علوی مستقر شده بودند تا با اقشار مختلف مردم دیدار و سخنرانی کنند.
اقدس طالبیان یکی از بانوان مبارز دوران قبل از پیروزی انقلاب در همدان از آن روزها چنین گفت:زمانی که خبردار شدیم امام (ره) به کشور بازمیگردند بسیار خوشحال شدیم و چون تلوزیون نداشتیم به منزل همسایه رفتیم ما آن موقع دل نگرانی داشتیم از ارتش که خدایی ناکرده به امام (ره) لطمه ای نزند.
وی در ادامه بیان داشت: در آن شب من خوابی دیدم، در خواب دیدم که شورای سطلنت است و بختیار نشسته بود، امام روی کردند به من و گفتند اینها کی هستند؟ عرض کردم شورای سلطنت هستند، نگاهی تند به من انداختند و من بلافاصله در ادامه گفتم من قبولشان ندارم،امام نگاه تندی به آنها انداختند با همین نگاه آنها یکی یکی افتادند. در خوابم ارتش دو بار جلوی امام را گرفت اما بار سوم امام سالم وارد ایران شدند.
طالبیان افزود:من در ان زمان روضه داشتم در آنجا همه دلواپس و نگران بودند که آیا امام رحمت الله سالم به ایران بازمیگردد یا نه، من به انها قول دادم و گفتم که چنین خوابی دیدم و امام به لطف خدا یالم به ایران باز میگردند.
وی در پایان افزود: همینطور هم شد و خوابم تحقق پیدا کرد و امام سالم به ایران بازگشتند، همه ما در منزل همسایه صحنه های ورود را نگاه میکردیمف هنگام ورود مردم اشعاری برای ورود میخواندند، همسرم به همراه دوستانش راهی دیدار امام (ره) شده بودند و از نزدیک شاهد ورود حضر امام بودند.