| تاریخ انتشار : 1398/5/27 ساعت: 8:00 | کد مطلب: 8533 |
|
اشعارمنتخب دومین جشنواره حبیب حرم درسال1396
اشعارمنتخب شاعران برگزیده در دومین جشنواره حبیب حرم درسال1396
رضا حاج حسینی- تهران- مقام اول
- غزل رضوی / سبک زندگی ایرانی اسلامی
قبل از آنکه هوای غربت شهر روی تنهاییم هوار شود
می روم ایستگاه... تا شاید این منِ خسته هم سوار شود
این منِ خسته از معادله ها، این منِ گُر گرفته از گله ها
می رود در هجوم فاصله ها، همدم کوپه ی قطار شود
همدم کوپه ی قطار شدم، چشم من خیس و چشم پنجره خیس
کاش این ابرهای پاییزی، بگذرد... بگذرد... بهار شود
دردها را یکی یکی گفتیم، خسته بودیم و چای میخوردیم
چای، یعنی که گاه با یک قند، تلخ، شیرین و خوش گوار شود
کوپه هم حرفهای تلخی داشت، مثلا اینکه بین این همه درد
آرزوی مسافر قبلی، فقط این بود: مایه دار شود
یا همین جا... همین رئیس قطار، دائما روزنامه میخواند
تا خدای نکرده نرخ بلیط، نکند کمتر از دلار شود
آرزو کرد جای ریل قطار مثل آدم پیاده راه رود
یا شبیه کبوتران باشد؛ فکر کن... کوپه بال دار شود
آرزو کرد و گفت نوبت توست... آه! شاعر مگر چه می خواهد؟!
آرزو می کنم رواق امام، محفل شعر برگزار شود
جمعه بود و اداره ها تعطیل، شنبه باید دوباره برگردیم
کوپه هم مثل من دلش می خواست، امشب از کار برکنار شود
کف دستم نوشت کوپه ی هشت، واگن یک... قطار قم – مشهد
آه! از خاطرم نخواهد رفت... بهترین یادگار قم – مشهد
---------------------------------
مهدی جهاندار -اصفهان
مقام دوم
خبرها حاکی از آن است می برّند سرها را
به مادرها کسی آهسته‌تر گوید خبرها را
نیستان در نیستان می‌شود شیرینی‌اش پیدا
ببرّد گر کسی فصل رسیدن نی‌شکر‌ها را
شما مرد خطر بودید،ما اهل حذر بودیم
شما رفتید و ما هرگز نداریم این جگرها را...
شهیدان زنده‌اند و مرگ بر مردارها گفتند
گره کن مشت خود را تا بگویم مرگ‌برها را:
اگر لعن است بر تزویر،اگر مرگ است بر نیرنگ
خدایا ریشه‌کن کن فتنه‌ها و فتنه‌گرها را
کسی که مقصدش دریا و طوفان است مقصودش
به دل هرگز نگیرد طعنه‌های رهگذرها را
چه پنهان،تازگی‌ها خواب اقیانوس می‌بینم
قفس تنگ است ای صیّاد،واکن بال و پرها را
------------------------
علی سلیمیان اصفهان مقام دوم
برای شهید حججی و نگاه پرصلابتش:
تکان داده دنیای ما را نگاهت
که دارد هزاران معما نگاهت
چه کرده است با تو شهیدا غم عشق
چه کرده است با ما شهیدا نگاهت!
چه رازی است در عمق چشم غیورت؟
که اینگونه کرده است غوغا نگاهت!
کدام است برّنده تر، رادمردا
دم تیغ وهابیان یا نگاهت؟
کسی اینچنین سوی مقتل نرفته
که را دیده آن لحظه آیا نگاهت؟!
ندیده است جز رنج و آزار جسمت
ندیده است الا جمیلا نگاهت
که کوه است کوه است کوه است عزمت
که دریاست دریاست دریا نگاهت
که آواره کرده است دلهای ما را
غریبانه صحرا به صحرا نگاهت
تو مرد خطر بودی و ما نبودیم
تو رفتی از این دشت، اما نگاهت...
چه داریم در پاسخت؟ چشم در چشم
اگر خیره شد صبح فردا نگاهت!
--------------------------
بخش ویژه: تقدیم به سردار شهید "سعید قهاری سعید" شهید سال استان همدان
دادیار حامدی
چیست این جز لطف ایزد؟ اینکه در پیکارمان
قهرمانیهاست در خشم یلِ قهّارمان
واحد و قهّار بودن جلوه ی از روی اوست
هیچ فرقی نیست بین اندک و بسیارمان
بیرقی خونین به دستش بود و از نادوستان
زخم های کهنه بر دل داشت پرچمدارمان
جان سپردن گر نمی خواهیم در درگاه دوست
شرم بر ما باد و بر این جان بی مقدارمان
عادت ما سروها در آسمان بالیدن است
گو به پا خیزند مشتی خاک در انکارمان!
در عجب هستم که بعد از سال ها و قرن ها
سربداران را چه پیوندی ست با سردارمان!
عشق در آیین سرخ ما به رنگ جبر نیست
این قیام ماست، این هم شیوۀ مختارمان
صبح نزدیک است؛ این سو ما و آن سو دشمنان
خوابشان آشفته باد از غرّش رگبارمان